روند شکل گیری تجزیه و تحلیل کسب و کار و استاندارد BABOK
تحلیل کسب و کار چیست؟
تجزیه و تحلیل کسب و کار روشی است که با تعریف نیازها و پیشنهاد راه حل هایی که ارزشی را برای ذینفعان ایجاد می کند، تغییر را در یک سازمان ایجاد می کند. مجموعه ای از وظایف و تکنیک هایی که برای انجام تجزیه و تحلیل کسب و کار استفاده می شود در راهنمای مجموعه دانش تجزیه و تحلیل کسب و کار (BABOK Guide) تعریف شده است.
آغاز تحلیل کسب و کار
تجزیه و تحلیل کسب و کار از آغاز دوره میان سنگی که اجداد ما شروع به یادگیری تکنیک های سازگاری با محیط طبیعی در حال تغییر کردند و با درک مشکلات و فرصت ها شروع به استفاده از نوآوری کردند، وجود داشته است. این شاخه از دانش کاربردی به طور روزانه دانسته یا ندانسته اجرا می شده است.
در سال 1776 آدام اسمیت اولین نمونه یک فرآیند تجاری از تولید یک سنجاق را منتشر کرد. وی نشان داد که با شناسایی مراحل یک فرآیند می توان از تقسیم کار و در نتیجه بهبود کیفیت محصول و سرعت تولید آن استفاده کرد. انتشار او در واقع راه های فکری را به سمت تولد شاخه جدیدی از دانش کاربردی تحلیل تجاری باز می کند.
شکل 1: فرایند تولید سنجاق توسط آدام اسمیت ،اولین نمونه از فرایند کسب و کار
ظهور شاخه جدیدی از دانش به نام تحلیل کسب و کار
تحلیل کسب و کار به عنوان یک فعالیت در یک سازمان، در دهه 1940 زمانی که اولین کامپیوتر قابل برنامه ریزی متولد شد، شروع شد. ولی فعالیت های خیلی کارآمدی نبودند، به عنوان مثال ذخیره داده ها به دلیل فضای زیادی که مصرف می کرد دشوار بود.
همانطور که همه ما می دانیم، تغییر اجتناب ناپذیر است. همه چیز در اوایل دهه 90 میلادی تغییر کرد که منجر به افزایش سریع نیاز به استفاده از فناوری اطلاعات در مشاغل شد. ذخیره سازی داده ها با برنامه های کاربر پسند و رابط ها اختراع شد. در نتیجه، تقاضا برای برنامه نویسان نرم افزار به طور قابل توجهی افزایش یافت.
ارزش فناوری آشکار بود، اما مقدار زیادی پول صرف بازنویسی نرم افزار، به روز رسانی برای رفع نیازهای تجاری، هزینه های تعمیر و نگهداری و رفع نقص های نرم افزار می شد.
همچنین ارتباط بین کاربران تجاری و برنامه نویسان سخت بود چرا که کاربران تجاری نمی توانند به زبان فنی صحبت کنند تا نیازهای خود را به طور مؤثر مشخص کنند. از سوی دیگر، برنامه نویسان همیشه نمی توانستند آنچه را که کاربران تجاری سعی در انتقال آن دارند تفسیر کنند. بنابراین، تجزیه و تحلیل کسب و کار متولد شد.
شکل 2: تعارضات بین کاربران تجاری و برنامه نویسان
رشد و توسعه تحلیل کسب و کار
در ابتدا، تحلیل گران کسب و کار معمولاً تحلیل گران سیستم نامیده می شدند و این نقش معمولاً بر مهندسی نرم افزار متمرکز بود. برای حمایت از مدل کسب و کار، نقش تحلیل گر کسب و کار باید توسعه می یافت. و برای اینکه سیستم های فناوری اطلاعات موفقیت کسب و کار را به ارمغان بیاورند:
- نیازهای تجاری باید توسعه راهحل های فناوری را مدیریت و کنترل نماید؛
- تغییرات کسب و کار باید در فناوری اطلاعات منعکس شود؛
- باید تعریف دقیقی از الزامات فناوری اطلاعات ارائه شود.
این سه مولفه همان چیزی است که تحلیل کسب و کار در اقتصاد جهانی امروزی از آن تشکیل شده است.
در دهه گذشته، اهمیت تحلیل گران کسب و کار به شکل جدی تری به رسمیت شناخته شده است، زیرا کسب و کارها به دنبال راه حل های فناورانه برای حل مشکلات کسب و کار بوده و هستند. اما به دلیل توانمندی های تحلیل گر کسب و کار، کسب و کارها توانسته اند از آن برای حل مشکلاتی استفاده کنند که نیازی به تغییرات فناوری مانند بهبود فرآیند کسب و کار، تغییرات سازمانی و ساده سازی عملیات ندارند.
تحلیل گران کسب و کار بیشتر در مراحل اولیه پروژه درگیر می شوند، جایی که آنها نه تنها می توانند الزامات کسب و کار را تعریف کنند، بلکه وضعیت فعلی و وضعیت آینده کسب و کار را در ارتباط با مشکل و راه حل کسب و کار ترسیم کنند. تحلیل گران کسب و کار در توسعه موارد تجاری با تجزیه و تحلیل هزینه / منفعت و همچنین انتخاب فناوری هایی برای پشتیبانی از راه حل، همکاری می کنند.
شکل 3: تجزیه و تحلیل کسب و کار فراتر از پروژه ها
تحلیل کسب و کار با رویکرد فناوری اطلاعات
فناوری اطلاعات نه تنها با پشتیبانی از شایستگی های اصلی، پیشنهادهای کسب و کار را غنی می کند، بلکه به کسب وکارها این توانایی را می دهد که بر روی آن شایستگی ها بدون سردرگمی عملیاتهای تجاری جانبی، مانند منابع انسانی و زنجیره تامین، تمرکز کنند. تحلیل گران کسب و کار جلودار در این مفهوم هستند زیرا آنها می توانند در مورد راه حل فناوری صحبت کنند. و همچنین می توانند نحوه اجرای آن راه حل فناوری را، نیز برای برآورده کردن خواسته های بازار بیان کنند.
اینگونه است که کسب و کارها به مزیت رقابتی دست می یابند؛ نه با هدر دادن زمان و منابع برای بازنویسی، تعمیر و نگهداری و نقص، بلکه اقدام برای استفاده از فناوری برای دستیابی بهتر به مشتریان. در اینجا می توان گفت تحلیل گر تجاری نقشی کلیدی در تحقق این چشم انداز ایفا می کند.
تاریخچه سازمان IIBA:
مؤسسات مختلفی مانند IIBA، PMI و BCS نیاز به استاندارد سازی روش تحلیل کسب و کار را احساس کردند. در اینجا، ما بر روی توضیح تاریخچه IIBA تمرکز می کنیم.
IIBA (موسسه بین المللی تجزیه و تحلیل کسب و کار) انجمنی کانادائی برای تحلیل گران کسب و کار است که با تنظیم و حفظ استانداردهای جهانی برای تمرین و صدور گواهینامه های تحلیل گری کسب و کار، بمنظور پیشرفت حرفه تجزیه و تحلیل کسب و کار تاسیس شده است.
در سال 2003 موسسه بین المللی تحلیل کسب و کار به عنوان یک انجمن حرفه ای غیر انتفاعی مستقل تاسیس گردیده شد. برخی از اهداف تاسیس IIBA، عبارت بودند از:
- به عنوان صدای جامعه تحلیل کسب و کار عمل کند؛
- حمایت از به رسمیت شناختن حرفه تحلیل کسب و کار؛
- طراحی استانداردهای برای بکارگیری؛
- صدور گواهینامه های بین المللی تحلیل گری کسب و کار؛
- فراهم آوردن منابعی برای کمک به افراد برای ارتقا و پیشبرد مسیر شغلی خود.
با در نظر گرفتن این اهداف، کمیته دانش IIBA ، در سال 2004 تشکیل شد. در سال 2005، راهنمای BABOK منتشر شد و تعدادی از برنامه های صدور گواهینامه از جمله برنامه گواهینامه CBAP اجرا شد. اعضای مؤسسه در طول زمان کوتاهی چندین برابر رشد کرده بطوریکه سال 2020، مؤسسه بینالمللی تحلیل کسب و کار بیش از 27000 عضو، با 109 نمایندگی در 5 قاره داشت.
شکل 4: کتاب راهنمای BABOK
تکامل حرفه تحلیل کسب و کار در آینده:
افزایش بهره وری در آینده از طریق شناسایی و مدیریت حرفه ای از نیازمندی ها حاصل خواهد شد. مدیریت نیازمندی ها به مهارتی کلیدی در تکامل نقش تحلیل گر کسب وکار تبدیل شده است، زیرا سازمان ها در درک خود، از این تخصص حیاتی بالغ می شوند. تحلیل گر کسب و کار اغلب به عنوان “عامل تغییر” توصیف می شود. با داشتن درک دقیق از ابتکارات کلیدی سازمان، یک تحلیل گر کسب و کار می تواند راه را برای تاثیرگذاری بر افراد برای انطباق با تغییرات عمده ای که به نفع سازمان و اهداف کسب و کار آن است، ایجاد کند. نقش یک تحلیل گر کسب وکار در دوره انقلاب صنعتی چهارم نیز بیش از پیش، آشکار می شود.
دیدگاهتان را بنویسید