پروژه چیست؟
برای درک مدیریت پروژه، باید به درک درست پروژه بپردازیم.
در واقع، پروژه ها تلاش های موقتی برای ایجاد ارزش از طریق محصولات، خدمات، نتایج و یا فرآیندهای منحصر به فرد هستند.
توسعه نرم افزار برای بهبود فرآیندهای کسب و کار، ساخت ساختمان، امدادرسانی پس از یک بلای طبیعی، گسترش فروش به بازار جغرافیایی جدید و ده ها مثال دیگر، نمونه هایی از پروژه هستند.
پروژه ها ادغام وظایف، فعالیت ها و اقلام قابل تحویل هستند که باید برای دستیابی به یک نتیجه دلخواه، ساختار بندی و اجرا شوند.
قبل از دستیابی به یک نتیجه، هر جنبه از یک پروژه باید مراحل شروع، برنامه ریزی و اجرا را طی نماید. این فرآیند به عنوان چرخه حیات مدیریت پروژه شناخته می شود و زیربنای حیات پروژه های موفق است. علاوه بر این، این چرخه به مدیران پروژه اجازه می دهد تا هر کار و فعالیت را با دقت برنامه ریزی کنند تا از بیشترین شانس موفقیت اطمینان حاصل کنند.
به طور کلی، یک پروژه یک تلاش خوب برنامه ریزی شده است که یک چرخه حیات پروژه با شروع و پایان مشخص را دنبال کند.
مشخصات پروژه چیست؟
همه پروژه ها تلاشی موقت برای ایجاد ارزش از طریق یک محصول، خدمات یا نتیجه منحصر به فرد هستند. موقتی بودن پروژه ها به معنای این است که همه پروژه ها، شروع و پایانی دارند.
پروژه ها با تمرکز بر ایجاد ارزش تجاری متولد شوند و باید در یک زمانبندی مشخص و با یک بودجه معین، باید به پایان برسند
از آنجایی که شرکت ها منابع بسیار محدودی دارند، باید مراقب بود که ترکیب مناسبی از پروژه ها تصویب شود.
همه پروژه ها نیاز به ۵ منبع کلیدی دارند:
- موارد مصرفی (مانند سیمان- کابل-حجمی از اینترنت و …)
- ماشین آلات (مانند جرثقیل-دستگاه جوش-لب تاپ و …)
- نیروی انسانی یا تیم پروژه (مهندس-تکنیسین-کنترل پروژه و …)
- بودجه
- روش (مثلا بکارگیری استاندارد PMBOK 6 در مدیریت پروژه)
هر پروژه منحصر به فرد است و با عملیات معمول یا همان فعالیت های تکراری یک سازمان متفاوت است.
تغییر ماهیت پروژه برخلاف عملیات موضوعی مهم است که به دلیل پیشرفت های تکنولوژیکی، تغییرات پروژه و سایر عوامل می تواند رخ دهد؛ لذا تغییرات و مدیریت آن در پروژه ها بسیار مهم است؛ چه این تغییرات از سوی کارفرما باشد(Change Order) و چه تغییرات از سوی پیمانکار به کارفرما پیشنهاد شود (Change Request)
پروژه بر خلاف عملیات در طول چرخه حیات پروژه ریز شده و تفصیلی تر می گردد؛ به این معنی که ابعاد پنهان پروژه در طول زمان مشخص می شود.
مدیریت پروژه چیست؟
مدیریت پروژه یعنی بکارگیری دانش، مهارت ها، ابزارها و تکنیک های خاص برای ارائه خروجی ارزشمند.
دانش، مهارت ها و ابزارها معمولاً در فعالیت ها یا فرآیندها گروه بندی می شوند. پنج گروه فرآیند مدیریت پروژه ها عبارتند از:
- آغازین
- برنامه ریزی
- اجرایی
- مانیتور و کنترل
- اختتام
این ۵ گروه فرایندی به شرح شکل زیر در طول چرخه حیات پروژه با هم در تعامل هستند.
شکل ۱: تعاملات ۵ گروه فرایندی مدیریت پروژه
مدیر پروژه کیست؟
اغلب اوقات، افراد بدون اینکه به طور کامل بدانند این شغل مستلزم چیست، تمایل به داشتن یک شغل در حوزه مدیریت پروژه دارند. برخی از مردم بر این باورند که اختیارات زیادی به مدیر پروژه داده می شود و وی هر تصمیمی را در مورد پروژه خواهد گرفت، کنترل امپراتوری کوچکی از کارگران را که شخصاً استخدام کرده در دست خواهد داشت و با مدیران اجرایی در داخل و خارج از آن ارتباط برقرار خواهند کرد.
برای مدیران پروژه که به تازگی مدیر پروژه شده یا در سطح ابتدایی هستند، مهم است که قبل از پذیرش این موقعیت، درک خوبی از آنچه مستلزم این شغل است داشته باشند.
مدیر پروژه مسئول هماهنگی و یکپارچه سازی فعالیت های پروژهه در چندین حوزه است. فعالیت های یکپارچه سازی انجام شده توسط مدیر پروژه عبارتند از:
● یکپارچه سازی فعالیت های لازم برای تهیه برنامه مدیریت پروژه
● یکپارچه سازی فعالیت های لازم برای اجرای برنامه مدیریت پروژه
● یکپارچه سازی فعالیت های لازم برای ایجاد تغییرات در برنامه مدیریت پروژه
این مسئولیت های یکپارچه در شکل ۲ نشان داده شده است، جایی که مدیر پروژه باید ورودی ها (به عنوان مثال، منابع) را به خروجی محصولات، خدمات و در نهایت سود تبدیل کند. برای انجام این کار، مدیر پروژه به مهارت های ارتباطی و بین فردی قوی نیاز دارد، باید با عملیات هر سازمان آشنا شود و باید از فناوری مورد استفاده آگاهی داشته باشد. در مقاله مهارت های مدیر پروژه بیشتر با مهارت هایی که یک مدیر پروژه باید داشته باشد آشنا می شوید.
شکل ۲:مهم ترین وظیفه مدیر پروژه-یکپارچه سازی فرایندها
مدیر پروژه در واقع یک مدیر کل است و لازم است با کل عملیات سازمانی که در آن سازمان پروژه انجام می شود، آشنا می شود.در واقع، مدیران پروژه بیشتر از بسیاری از مدیران، با کل عملیات یک شرکت آشنا می شوند. به همین دلیل است که مدیریت پروژه اغلب به عنوان یک زمینه آموزشی برای آماده سازی مدیران آینده که قادر به پر کردن پست های مدیریت ارشد خواهند بود، استفاده می شود.
در واقعیت، مدیریت پروژه ممکن است بسیار متفاوت از آن چیزی باشد که برخی معتقدند. اکثر مدیران پروژه اختیارات واقعی بسیار کمی دارند. اقتدار واقعی ممکن است در اختیار حامی پروژه و مدیران ستادی باشد. برخی افراد استدلال می کنند که مدیریت پروژه در واقع رهبری بدون اختیار است.
مدیران پروژه ممکن است هیچ نظری در استخدام کارکنان پروژه نداشته باشند و حتی نتوانند کارگرانی را که عملکرد ضعیفی دارند اخراج کنند. کارکنان پروژه معمولاً توسط مدیران ستادی مانند مدیر منابع انسانی استخدام میشوند. مدیران پروژه ممکن است هیچ کنترل و یا مدیریتی در خصوص دستمزد و حقوق کارکنانی که به پروژه اختصاص داده شده اند نداشته باشند.
کارمندانی که به پروژه اختصاص داده شده اند، ممکن است همزمان روی چندین پروژه دیگر کار کنند و مدیر پروژه ممکن است نتواند این کارمندان را وادار کند که نیازهای پروژه خود را به موقع برآورده کنند. مدیران پروژه ممکن است اجازه نداشته باشند با پرسنل خارج از شرکت ارتباط برقرار کنند. این امر ممکن است توسط حامی پروژه انجام شود.
از مدیران پروژه امروزی انتظار می رود که حداقل درک گذرا از مدل کسب و کار شرکت و همچنین فرآیندهای تجاری شرکت که از مدیریت پروژه پشتیبانی می کنند داشته باشند. اکنون از مدیران پروژه انتظار می رود در صورت لزوم تصمیمات مربوط به پروژه و کسب و کار را همزمان اتخاذ کنند.
برخی افراد بر این باورند که مدیران پروژه هر تصمیمی را در مورد یک پروژه می گیرند. این قطعا درست نیست. در محیط های با تکنولوژی پیشرفته امروزی، مدیران پروژه نمی توانند در همه زمینه ها متخصص باشند. ممکن است تخصص آنها در هیچ یک از حوزه های دانش پروژه نباشد. بنابراین آنها باید به کمیته پروژه و اعضای این تیم برای حمایت در تصمیم گیری پروژه تکیه کنند.
مدیر پروژه ممکن است در مورد محدودیت ها یا شرایط مرزی تحمیل شده برای پروژه اظهار نظری نتواند انجام دهد.
این عوامل ممکن است توسط مشتری یا کارفرما در طی مناقصه ایجاد شده باشد و به مدیر پروژه گفته شود که باید با این شرایط پروژه را مدیریت کند.
غیرمعمول نیست که واحد بازاریابی و فروش، صرفاً برای برنده شدن در مناقصه، با برنده شدن در یک مناقصه غیرمعقول موافقت می کند و سپس به مدیر پروژه می گوید: “این تمام زمان و پولی است که می توانیم از مشتری دریافت کنیم. با آن پروژه را یک کاریش کنید!”
در نهایت رهبران این پروژهها، حرفهایهای پروژه هستند – افرادی که عمداً یا بر اساس شرایط از آنها خواسته میشود اطمینان حاصل کنند که یک تیم پروژه به اهداف خود میرسد. این مدیران پروژه از ابزارها، تکنیک ها و رویکردهای مختلفی برای مدیریت یک پروژه استفاده می کنند.
مدیریت پروژه موفق چه مشخصاتی دارد؟
مدیریت پروژه موفق را می توان به عنوان دستیابی به یک جریان مستمر از اهداف پروژه در زمانبندی، هزینه، در سطح مطلوبی از عملکرد یا فناوری ، در حالی که از منابع اختصاص داده شده به طور موثر و کارآمد استفاده شده باشد و نتایج مورد قبولی برای مشتری و یا ذینفعان را تدارک نمود، تعریف نمود.
از آنجایی که هر پروژه، ذاتاً متفاوت با پروژه های حتی مشابه خود است و هر مشتری میتواند نیازمندیهای متفاوتی داشته باشد، فعالیتهای موجود در گروههای فرآیندی ۵ گانه مدیریت پروژه که در ابتدای مقاله توضیح داده شد، ممکن است از پروژهای به پروژه دیگر تغییر کند.بنابراین احتمالاً مجموعه متفاوتی از شایستگی ها را برای مدیریت آن پروژه و مدیر آن پروژه الزامی می کند.
موسسه PMI مثلث استعداد مدیر پروژه را اینطور معرفی کرده است:
شکل ۳: مثلث استعدادهای مدیر پروژه
یعنی مدیر پروژه علاوه بر داشتن مهارت های فنی مدیریت پروژه، لازم است که رهبری تیم پروژه (بخصوص مهارت مدیریت چابک تیم پروژه) و همچنین دانش و مهارت های مدیریت استراتژیک و کسب و کار را نیز بداند و یا فرا گیرد.
مدیریت استراتژیک پروژه چیست؟
مدیریت استراتژیک و تجاری برای بسیاری از مدیران پروژه نسبتاً جدید است. در برخی از شرکت ها، مسئولیت تصمیمات استراتژیک و تجاری صرفاً بر عهده حامی پروژه است. در این شرایط، نقش اصلی مدیر پروژه تولید یک محصول تحویلی و اغلب یک تحویل فنی است. نحوه استفاده از کالای تحویلی و ارائه ارزش به شرکت توسط حامی پروژه تعیین می شود.
در دنیای امروز، مدیران پروژه باید استراتژیک و کسب و کار محور باشند. مدیران پروژه امروزه بیش از یک پروژه را مدیریت می کنند. آنها خود را بهعنوان مدیریت بخشی از یک کسبوکار به جای یک پروژه میدانند و بنابراین انتظار میرود که تصمیمات فنی و تجاری پروژه را نیز بگیرند. ابزارهایی که مدیر پروژه استفاده میکند، بهویژه روشهای مدیریت پروژه، به جای فرآیندهای صرفاً مدیریت پروژه، با فرآیندهای تجاری تعامل گسترده ای دارند.
کلمات “ارزش تجاری” می توانند به مهمترین کلمات در واژگان مدیر پروژه تبدیل شوند. نتیجه اینکه یک پروژه دیگر فقط اقلام قابل تحویل آن نیست. بلکه اکنون بیشتر بر ایجاد ارزش تجاری پایدار متمرکز شده است. موفقیت پروژه در حال حاضر بهجای برآورده کردن محدودیتهای خاص تحمیلی (مانند تحویل پروژه در زمانبندی-مطابق بودجه و طبق قرارداد)، جای خود را به ایجاد ارزش تجاری پایدار است.
موضوعی که پایه نگارش استاندارد جدید موسسه PMI، یعنی PMBOK 7 قرار گرفته است.
برای کسب دانش بیشتر در موضوع مدیریت پروژه میتوانید در دوره های مدیریت پروژه آکادمی مانند دوره مدیریت پروژه شرکت کنید.
حسین محمدی ۳۱ خرداد ۱۴۰۱
مدیریت پروژه دانشی هستش که خیلی بهش اهمیت داده نمیشه ممنون از آکادمی احمدزاده باید دید کلی که درباره این موضع برامون ایجاد کردند.
ویدیو آقای دکتر عالی بود
نادره سیفی ۱ تیر ۱۴۰۱
مقاله جالبی بود ممنون از آکادمی احمدزاده.
کلا به مدیریت پروژه در ایران ظلم شده. خیلی دانش کمی در این بحث وجود داره و باعث آسیب به پروژه ها میشه
احسان ۱ تیر ۱۴۰۱
چقدر عالی و کاربردی
علی کوچولو ۶ تیر ۱۴۰۱
مدیریت پروژه دانش از یاد رفته در ایران هستش
باید آموزش ببننه خیلی ها
طرف آشناشو می ذاره سر کار
نمی کنه هزینه کنه یکم آموزش ببینه طرف
مهدیه موسوی ۲۷ تیر ۱۴۰۱
ممنون از مقاله جامع تون
دید خوبی بهم داد
البته بعد از صحبت با آقای دکتر دیدم بهتر هم شد
حسین اصغری ۲۷ تیر ۱۴۰۱
مقاله جالبی بود ممنون
علی مصفا ۱ مرداد ۱۴۰۱
عالی جامع و کاربردی
محمد نادی ۱ مرداد ۱۴۰۱
ممنون من عینن نمی کردم این متن رو برا یه قسمتی از پایان نامه ام
حسین نصیری ۲۳ مرداد ۱۴۰۱
مدیریت پروژه دانش با اهمیت بالایی هستش ولی خیلی جدی گرفته نمیشه. بعضا می بینم افرادی بدون تخصص میان و مدیر پروژه میشن و پروژه رو با چالش های خیلی زیادی روبرو می کنند.
مهدی مومنی ۲۳ مرداد ۱۴۰۱
مدیریت پروژه فرآیند هدایت کار یک تیم برای دستیابی به تمام اهداف پروژه در چارچوب محدودیت های داده شده است. این اطلاعات معمولاً در مستندات پروژه که در ابتدای فرآیند توسعه ایجاد می شود.
الینا ۲۳ مرداد ۱۴۰۱
خیلی عالی بود